جک و لطیفه خ ف ن
یه روز غضنفر میره خواستگاری,می بینه دختره سیبیل داره.بهش میگه شما چرا سیبیل داری؟ دختره گریه می کنه. غضنفر می ره از دلش در بیاره, میگه چرا گریه می کنی؟ مرد که گریه نمی کنه.
غضنفر سوار ماشین تهرونیه بوده، تهرونیه هم یهو کل میگذاره، پاشو میگذاره رو گاز.. سرعت 100... 150...160... بعد برمیگرده به غضنفر میگه: ترسیدی؟! به خودت شاشیدی؟! غضنفر میگه: سیکتیر بابا!! بیا بهت سرعت نشون بدم! خلاصه تهرونیه رو میبره سوار پیکانش میکنه، بعد پاشو میگذاره رو گاز.. سرعت 100.... 120...140...160... 180... برمیگرده به تهرونیه میگه: حالا ترسیدی؟ به خودت شاشیدی؟! تهرونیه میبینه این یارو کله خره، داره همینجور گاز میده.. میگه: آره بابا شاشیدم.. بیخیال شو! غضنفر برمیگرده میگه: الان دیگه برینی هم فایده نداره، ترمز بریده!!!
-------------------------------
قزوینیه هفت جلد مثنوی مینویسه به اسم خسرو و فرهاد
یه روز غضنفر یه جیرجیرک می گیره تا صبح روغن کاریش میکنه...
زنِ غضنفر دو قلو میزاد، غضنفر میره صورت حساب بیمارستان رو حساب کنه، به یارو میگه: حاج آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم!
از غضنفر می پرسن قویترین حیوان چیه؟ میگه:مورچه میگن:چطور؟؟؟میگه:آخه یبار یه مورچه رفته بود تو پریز برق خواستم درش بیارم یه لگد زد 10 متر پرتم کرد.
غضنفر توی قرعه کشی شرکت میکنه ۶ماه زندان برنده میشه
غضنفر سرش میخوره به میلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو میشه کف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی که واستادن بالا سرش میله رو گرفتن، میگه: ولش کنین ببینم چی میگه!
یک بابایی داشته از سر کار برمیگشته خونه، یهو میبینه یک جمع عظیمی دارن تشییع جنازه میکنند، منتها یجور عجیب غریبی: اول صف یک سری ملت دارن دو تا تابوت رو میبرن، بعد یک یارو مرده با سگش راه میره، بعد ازون هم یک صف 500 متری ملت دارن دنبالشون میرن. یارو کف میکنه، میره پیش جناب سگ دار، میگه: تسلیت عرض میکنم قربان، خیلی شرمندم...میشه بگید جریان چیه؟ یارو میگه: والله تابوت جلوییه خانممه، پشتیش هم مادر خانومم... هردوشون رو دیشب این سگم پاره پاره کرده! مرده ناراحت میشه، همینجور شروع میکنه پشت سر یارو راه رفتن، بعد از یک مدت برمیگرده میگه: ببخشید من خیلی براتون متاسفم، میدونم الانم وقت پرسیدن اینجور سوالا نیست، ولی ممکنه من یک شب سگ شما رو قرض بگیرم؟! مرده یک نگاهی بهش میکنه، اشاره میکنه به 500 متر جمعیتی پشت سر، میگه: برو ته صف!
غضنفر سیگارش روشن نمی شده میزاره تو سرازیری حلش میده..
یه بار یه قورباغه با یه طوطی ازدواج می کنه بعد بچه شون می شه قوطی.
دکتر نظام وظیفه پسر لاغری را معاینه کرد و در برگه نوشت:
- معاف، به دلیل ضعف جسمانی.
پسر لاغر با خوشحالی گفت: آخ جون! فوری میرم زن میگیرم.
دکتر نوشت: و همچنین ضعف عقلانی...
غضنفر خودشو می زنه به کوچه علی چپ گم میشه.
غضنفر اسم بچه شو می زاره رستم می ترسه صداش کنه.
قزوینیه یه کیسه برنج تبرک میخره درشو باز میکنه میگه اِ اِ اِ اِ اِ ..... پس حمیدش کو؟؟؟؟؟؟؟؟
غضنفر تو چشمش اشغال می ره می ره سا عت ۹سر کوچه.
زن گفت: به نظر من با استفاده از عقل میشه جلوی بسیاری از موارد طلاق رو گرفت.
مرد گفت: و همچنین جلوی بسیاری از ازدواجها رو.
عملیه شب جمعه نشسته بوده تو حیاط واسه خودش بساط میزونی جور کرده بوده و تو حال بوده، که یهو یک توپ از آسمون میاد میزنه بساط منقل و وافورش رو به گند میکشه. خلاصه بدبخت صاب وافور همینجوری هاج و واج نشسته بوده داشته به شانس گند خودش لعن و نفرین میفرستاده، که یهو صدای زنگ در بلند میشه و حالا زنگ نزن کی زنگ بزن! جناب عملی با هزار بدبختی، خودشو میرسونه دم در، میبینه پشت در یک بچه ده-یازده ساله واستاده، هی داد میزنه: توپم...توپم! یارو خیلی شاکی میشه، میگه: ای بی ظرفیت! بابا خوب منم توپم... دیگه نمیام کاسه کوزه مردم رو بهم بزنم که!
غضنفر داشته پشت بوم خونش رو آسفالت میکرده آسفالت زیاد میاره سرعت گیر میذاره
به غضنفر می گن شغلت چیه؟می گه:یه اطلاعاتی هیچ وقت شغلشو به کسی نمی گه
به رشتیه میگان از زنت میترسی؟
میگه کی؟ من؟ عین سگ
غضنفر پلیس مخفی می شه الان سه ساله ازش خبری نیست
غضنفر تو جبهه بوده از هر طرف خمپاره میومده یکی داد میزنه سنگر بگیرید غضنفر از اون ور میگه واسه من بربری بگیرید
به غضنفر میگن چی شد معتاد شدی یک با بچه ها قرار گذاشتیم روزهای تعطیل یکم تفریحی بکشیم یکدفعه عید شد و دو هفته تعطیل شد.
پسره: من تا 25 سالم نشه ازدواج نمیکنم.
دختره: منم تا ازدواج نکنم 25 سالم نمیشه.
به یک پاندا میگن بزرگترین آرزویی که داری چیه میگه عکس رنگی بگیرم.!!!
به غضنفر میگن تبریک میگیم پدر شدی!!! میگه ایییول پس به خانومم نگید میخوام سورپریزش کنم
تو قزوین زلزله میاد از سقف یه بچه میفته پائین قزوینیه میگه : اهههه هنوز زلزله تموم نشده ، کمک مردمی رسید.
به یک اسکلته می گن یک دروغ بگو می گه تپلویم تپلو صورتم مثل هلو !!!
یه بار چهارتا لور سوار اسانسور میشن هر کاری میکنن اسانسور حرکت نمیکنه بعد یه اقایی با کیف سامسونت وکت وشلوار می اد اسانسور راه می افته میگن بعد با هم می گن به سلامتی اقای راننده صلوات
چوپان دروغگو میمیره میبرنش اون دنیا میگن اسمت چیه میگه دهقان فدا کار
قزوینیه تو صف نون وایی بوده که شاطر میگه نون تموم شد همه داشتن میرفتن که قزوینیه میگه نون تموم شده چرا صفو به هم میزنید؟
به گوسفنده می گن بزرگ ترین ارزوت چیه میگه یک بارم شده جلو وانت بشینم
غضنفر رو برای اولین بار می برند توی هلی کوپتر ، توی آسمان از سمت چپی اش می پرسه : شما گرمتونه ؟
طرف می گه : نه. از سمت راستی اش می پرسه شما گرمتونه ؟ اون یکی هم می گه نه. بعد غضنفر بلند می گه : آقای خلبان هیچ کس گرمش نیست. اون پنکه سقفی رو خاموشش کن
میدونی چرا قزوینیا آدمای خوشبختین؟ چون هیچ وقت بخت و اقبال جرات نمیکنه بهشون پشت کنه..!!!
آدما 2 دسته هستند:اونای که روشون مگس می شینه و اونای که روشون مگس نمی شینه دسته اول ادمای خیلی گهی هستن و دسته دوم معلوم هیچ گهی نشدن!!!
غضنفر دیش ماهوارشو می ذاره رو پشت بوم روش مینویسه کولر!!
غضنفر 2000 تومنی پیدا می کنه میگه ما از این شانسا نداریم پارش میکنه
یه روز یه رشتی دعا میکنه که حق به حق دار برسه صبح پامیشه میبینه که هیچ کدوم از بچه هاش نیستش
یک روز به غضنفر میگن چرا تو جوب نشستی میگه میخوام در جریان باشم
قانون 20 نیوتون میگه : اگه تو وقتی خیابون راه میرین یه دفعه یه چیز گرم و نرم رو سرتون احساس کردین مطمئن باشین که از اون بالا کفتر می آید
غضنفر می خواسته زیر دریایی آمریکایی ها رو غرق کنه در می زنه و فرار می کنه!!!
غضنفر تو همت داشته برعکس میرفته رادیو میگه یه احمق تو بزرگراه همت داره مخالف میاد. ترکه میگه: یه احمق نه 1000تا احمق!!!
چند تا از فرقهای بین دخترا و پسرا 1-دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها باشند 2- اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده 3- یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه




